کاربرد قانون جذب در اقتصاد و زندگی.

طی سال های اخیر شاید خیلی های شما اصطلاح قانون جذب را شینده باشید، یا هم جای راجع به آن خوانده باشید، و یا حتی مطالعات پراکنده ی نسبت به ان داشته باشید، قانون که میشود انرا اصل یا هسته قانون هستی و اصلی دنیا  و جهان نامید، ولی هنوز تعاریف از ان پرداکنده و نسبت به ان ابهام زیادی وجود دارد، زیرا افراد که خود در ان تحقیق یا مطالعه میکند به نتایج ارزنده ی نرسیده است و اجماعی نیز برای ان وجود ندارد زیرا هرکسی بر اساس تعریف مشخص و سود مالی مشخص برای خودش از آن بهره برداری میکند.

در این مقاله تلاش میکنم تا تعریف ساده ولی دقیقی از ان داشته باشم، و نحوه استفاده از آنرا به صورت علمی و عملی یاد بگیریم طوریکه جزء عادت روزانه مان بشود، و با آن زندگی کنیم و از مزایا آن استفاده کنیم و اینکه حواس مان باشد نا خواسته و یا خواسته علیه خود ازآن استفاده نکنیم.

قانون جذب چیست؟

سوال فوق خیلی کوتاه و در عین حال بسیار کلیدی میباشد، جواب به شکل خلاصه و کوتاه این است، شما به هرآنچه که بیندشید به سمت آن کشیده خواهید شد. یعنی چه به هر انچه که بیندشیم به سمت ان کشیده خواهیم شد؟ از انجاییکه انسان یک موجود هوشمند است هوش(ذهن) که به دو شکل کار میکند هوشیار و نا هوشیار، بنا در هر ثانیه بارها و بارها به مسایل زیادی می اندیشند، یعنی کار مغز اندیشیدن(دریافت داده ها و اطلاعات تجزیه و تحلیل آنها و استنتاج از آنها) است و این اندیشه نیزنیا زه خوراک دارد.

پس خوراک مغز چیست؟ داده های  و اطلاعات که از طریق مجراها ی پنجگانه وارد مغزمان میشود تا انهارا پردازش و تحلیل کند. حالا پس این داده ها را مغز از کجا جمع آوری میکند؟ تا انها را  تجزیه تحلیل و بررسی و کند.  که اسم این تجزیه، تحلیل و بررسی واستنناج در حقیقت اندیشیدن است!

 پس اندیشه هایمان چگونه شکل میگیرد؟ با ورود اطلاعات و داده های که از محیط و افراد واشیاء مد نظر که وارد مغز مان از طریق عوامل و اسباب پنچگانه میکنیم شکل میگیرد، که هر اندیشه ی انرژی است و هرانرژیی عمل و نتایج در پی خواهد داشت.

حالا انرژی چیست؟ توانایی انجام کاری یا توانایی به حرکت در آوردن و یا ایجاد تغییر در ماده تعریف می شود مثلا تجزیه و تحلیل داده ها و استنتاج از انها عبارت اند از انرژی میباشد، انرژی خاصیت کمیتی است که به شکل انجام کار یا حرارت یا نور در یک جسم یا سامانه فیزیکی دیده می‌شود. انرژی، کمیتی بنیادین است که برای توصیف وضعیت یک ذره، جسم یا سامانه به آن نسبت داده می‌شود.

در ادامه مقاله با من همراه باشید تا از کم و کیف قانون جذب و عوامل اصلی و موثر در قانون جذب و نحوه کار و اجرای آن در زندگی تان آگاه شوید، زیرا آگاهی انرژی است و هرانرژیی نتایج مشخصی در پی خواهد داشت.

داده برای مغز از طریق عوامل و اسباب ذیل وارد میشود.

• چشم) قوه دیداری) اولین داده های ورودی برای مغز چشم است، هرچیزی را که چشم ببیند مغز شروع به پردازش آن میکند بدون اینکه از ما اجازه بگیرد یا بدون اینکه به شکل خودگاه بخواهیم ان داده خاص که از طریق چشم وارد مغز شده است را مورد بررسی و تحلیل قرار بدهیم. زیرا کار مغز پردازش داده های است که وارد شده است.
• گوش) قوه شینداری) دوم مجرا و ورودی مغز گوش میباشد، هرآنچه را که گوش بشینود فورا شروع به تحلیل و بررسی ان میکند، و این تحلیل بررسی کار طبیعی و ذاتی مغز میباشد و نیاز به اجازه برای تحلیل و بررسی انها از کسی ندارد. پس هرچیزی را که گوش بشنود مغز شروع به بررسی ان میکند چون بررسی و تحلیل به شکل خودکار تبدیل به اندیشه میشود حالا سوال این اینجاست که اندیشه چیست. اندیشه یعنی تجزیه و تحلیل داده ها و علل اسباب ان و نتایج که امکان وقوع آن وجود دارد را میگویند. مثلا کودکی به چای جوش(کتری داغ = قوری) دست میزند ا زاین دست زدن دردش میاید، و او نتیجه می گیرد که هرچای جوش(قوری که از او بخار بیرون جهد) خطرناک است و باعث درد میشود. اینجا اندیشه اتفاق افتاد.
• لمس ) قوه لامسه) بدن مان با با میلیارد ها ریز سلول ها احاطه شده است، که هریک وظایف خاصی را به عهده دارد ولی وظیفه عمده انها ورود اطلاعات از طریق لمس به مغز است، مثال که در فوق بیان شده برای کودک که هنوز از کرما و سوختن چیزی نمیدانست و او توانست توسط قوه لامیسه خویش اطلاعات ارزنده ی از محیط خویش کس کند.
• چشایی) قوه چشیدن یکی دیگر از اسباب و عامل ورود اطلاعات و داده به مغز میباشد که از طریق ان نیز میتوانیم به بررسی و تحلیل و نتایج خاصی نسب به داده وارده برسیم، مثلا فلان شربت تلخ است و حلوا شرین است بنا این نوع ورود داده دراصل نتایج و تصمیم گیریمان تاثیر مثبت و منفی خواهد داشت.
• تخیل) قوه خیال پردازی) خیال و تخیل یکی از مهم ترین اسباب و عامل برای ورود اطلاعات به مغز به شما میرود، که اکثر اختراعات بشر مدیون این قوه یعنی تخیل و نیروی وابسته به ان است، تخیل انقدر مهم است که انرا بالا برای پرواز اندیشه و مغز دانسته است.

برای خواندن ادامه این مقاله لطفا به بخش دوم مراجعه بفرمایید