قانون جذب در نهج البلاغه
خواننده عزیز متن زیر از نامه ۳۱ حضرت علی علیه السلام از نهج البلاغه بر اساس بر داشت شخصی بنده گلچین شده است که حوای پیام بسیار روشن در زمینه زندگی تجارت و امورات روزمره مان میباشد، و در این نامه به درستی قانون جذب را بیان کرده و نحوه به کارگیری آنرا شرح داده است.
راهبرد کلی زندگی:
ستم روا مدار، آنگونه که دوست نداری به تو ستم شود
نیکوکار باش، آنگونه که دوست داری به تو نیکی کنند
و آنچه را که برای دیگران زشت می داری برای خود نیز زشت بشمار
و چیزی را برای مردم رضایت بده که برای خود می پسندی
آنچه نمی دانی نگو، گر چه آنچه را می دانی اندک است
آنچه را دوست نداری به تو نسبت دهند، در باره دیگران مگو
بدان که خود بزرگ بینی و غرور، مخالف راستی، و آفت عقل است
نهایت کوشش را در زندگی داشته باش
در فکر ذخیره سازی برای دیگران مباش
آنگاه که به راه راست هدایت شدی، در برابر پروردگارت از هر فروتنی خاضع تر باش.
بیش از تحمّل خود بار مسئولیّت ها بر دوش منه، که سنگینی آن برای تو عذاب آور است
رمز پیروزی مقاومت است.
رابطه فرد با خودش و با خدا:
بدان، خدایی که گنج های آسمان و زمین در دست اوست، به تو اجازه درخواست داده، و اجابت آن را به عهده گرفته است. تو را فرمان داده که از او بخواهی تا عطا کند، درخواست رحمت کنی تا ببخشاید.
خداوند بین تو و خودش کسی را قرار نداده تا حجاب و فاصله ایجاد کند، و تو را مجبور نساخته که به شفیع و واسطه ای پناه ببری، و در صورت ارتکاب گناه در توبه را مسدود نکرده است.
در کیفر تو شتاب نداشته، و در توبه و بازگشت، بر تو عیب نگرفته است، در آنجا که رسوایی سزاوار توست، رسوا نساخته، و برای بازگشت به خویش شرائط سنگینی مطرح نکرده است.
در گناهان تو را به محاکمه نکشیده، و از رحمت خویش نا امیدت نکرده، بلکه بازگشت تو را از گناهان نیکی شمرده است. هر گناه تو را یکی، و هر نیکی تو را ده به حساب آورده، و راه بازگشت و توبه را به روی تو گشوده است.
هرگاه او را بخوانی ندایت را میشنود، و چون با او راز دل گویی راز تو را می داند، پس حاجت خود را با او بگوی، و آنچه در دل داری نزد او باز گوی، غم و اندوه خود را در پیشگاه او مطرح کن، تا غم های تو را بر طرف کند و در مشکلات تو را یاری رساند.
و از گنجینه های رحمت او چیزهایی را درخواست کن که جز او کسی نمی تواند عطا کند، مانند عمر بیشتر، تندرستی بدن، و گشایش در روزی.
سپس خداوند کلیدهای گنجینه های خود را در دست تو قرار داده که به تو اجازه دعا کردن داد، پس هر گاه اراده کردی می توانی با دعا، درهای نعمت خدا را بگشایی، تا باران رحمت الهی بر تو ببارد.
هرگز از تأخیر اجابت دعا نا امید مباش، زیرا بخشش الهی باندازه نیّت است.
گاه، در اجابت دعا تأخیر می شود تا پاداش درخواست کننده بیشتر و جزای آرزومند کامل تر شود، گاهی درخواست می کنی امّا پاسخ داده نمی شود، زیرا بهتر از آنچه خواستی به زودی یا در وقت مشخّص، به تو خواهد بخشید، یا به جهت اعطاء بهتر از آنچه خواستی.
دعا به اجابت نمی رسد، زیرا چه بسا خواسته هایی داری که اگر داده شود مایه هلاکت دین تو خواهد بود، پس خواسته های تو به گونه ای باشد که جمال و زیبایی تو را تأمین، و رنج و سختی را از تو دور کند.
پس نه مال دنیا برای تو پایدار، و نه تو برای مال دنیا باقی خواهی ماند.
پسرم، بدان تو برای آخرت آفریده شدی، نه دنیا.
اهداف و ارزو:
به یقین بدان که تو به همه آرزوهای خود نخواهی رسید، و تا زمان مرگ بیشتر زندگی نخواهی کرد، و بر راه کسی می روی که پیش از تو می رفت، پس در به دست آوردن دنیا آرام باش، و در مصرف آنچه به دست آوردی نیکو عمل کن، زیرا چه بسا تلاش بی اندازه برای دنیا که به تاراج رفتن اموال کشانده شد.
پس هر تلاشگری به روزی دلخواه نخواهد رسید، و هر مدارا کننده ای محروم نخواهد شد. نفس خود را از هر گونه پستی باز دار، هر چند تو را به اهدافت رساند، زیرا نمی توانی به اندازه آبرویی که از دست می دهی بهایی به دست آوری.
برده دیگری مباش ، که خدا تو را آزاد آفرید، آن نیک که جز با شر به دست نیاید نیکی نیست، و آن راحتی که با سختی های فراوان به دست آید، آسایش نخواهد بود
چه بسا تلاش کننده ای که به زیان خود می کوشد.
قانون جذابه و دافعه در زندگی افراد:
هر کس پر حرفی کند یاوه می گوید، و آن کس که بیندیشد آگاهی یابد.
با نیکان نزدیک شو و از آنان باش، و با بدان دور شو و از آنان دوری کن.
بدترین غذاها، لقمه حرام، و بدترین ستم ها، ستمکاری به ناتوان است.
بر آرزوها تکیه نکن که سرمایه احمقان است، و حفظ عقل، پند گرفتن از تجربه هاست، و بهترین تجربه آن که تو را پند آموزد.
پیش از آن که فرصت از دست برود، و اندوه ببار آورد، از فرصت ها استفاده کن.
هر تلاشگری به خواسته های خود نرسد، و هر پنهان شده ای باز نمی گردد.
از نمونه های تباهی، نابود کردن زاد و توشه آخرت است.
هر کاری پایانی دارد، و به زودی آنچه برای تو مقدّر گردیده خواهد رسید.
هر بازرگانی خویش را به مخاطره افکند. چه بسا اندکی که از فراوانی بهتر است.
نه در یاری دادن انسان پست چیزی وجود دارد و نه در دوستی با دوست متّهم، حال که روزگار در اختیار تو است آسان گیر، و برای آن که بیشتر به دست آوری خطر نکن.
از سوار شدن بر مرکب ستیزه جویی بپرهیز.
خشم را فرو خور که من جرعه ای شیرین تر از آن ننوشیدم، و پایانی گواراتر از آن ندیده ام.
با آن کس که با تو درشتی کرده، نرم باش که امید است به زودی در برابر تو نرم شود، با دشمن خود با بخشش رفتار کن، زیرا سرانجام شیرین دو پیروزی است.
به کسی که به تو علاقه ای ندارد دل مبند.
سزای آن کس که تو را شاد می کند بدی کردن نیست.
پسرم بدان که روزی دو قسم است، یکی آن که تو آن را می جویی، و دیگر آن که او تو را می جوید، و اگر تو به سوی آن نروی، خود به سوی تو خواهد آمد.
چه زشت است فروتنی به هنگام نیاز، و ستمکاری به هنگام بی نیازی.
برای آنچه که هنوز نیامده، استدلال کن، زیرا تحوّلات و امور زندگی همانند یکدیگرند.
از کسانی مباش که اندرز سودشان ندهد، مگر با آزردن فراوان، زیرا عاقل با اندرز و آداب پند گیرد.
غم و اندوه را با نیروی صبر و نیکویی یقین از خود دور ساز.
کسی که میانه روی را ترک کند از راه حق منحرف می گردد
یار و همنشین، چونان خویشاوند است.
دوست آن است که در نهان آیین دوستی را رعایت کند.
هوا پرستی همانند کوری است.
کسی که از حق تجاوز کند، زندگی بر او تنگ می گردد
هر کس قدر و منزلت خویش بداند حرمتش باقی است
استوارترین وسیله ای که می توانی به آن چنگ زنی، رشته ای است که بین تو و خدای تو قرار دارد.
کسی که به کار تو اهتمام نمی ورزد دشمن توست.
گاهی نا امیدی، خود رسیدن به هدف است.
آنجا که طمع ورزی هلاکت باشد.
چنان نیست که هر عیبی آشکار، و هر فرصتی دست یافتنی باشد، چه بسا که بینا به خطا می رود و کور به مقصد رسد.
بدی ها را به تأخیر انداز، زیرا هر وقت بخواهی می توانی انجام دهی.
بریدن با جاهل، پیوستن به عاقل است.
چنین نیست که هر تیر اندازی به هدف بزند.
هر گاه اندیشه سلطان تغییر کند، زمانه دگرگون شود.
پیش از حرکت، از همسفر بپرس، و پیش از خریدن منزل همسایه را بشناس.
از سخنان بی ارزش و خنده آور بپرهیز، گر چه آن را از دیگری نقل کرده باشی.
امور خانوادگی و اهمیت آن:
در امور سیاسی کشور از مشورت با زنان بپرهیز، که رأی آنان زود سست می شود، و تصمیم آنان ناپایدار است.
کاری که برتر از توانایی زن است به او وامگذار، که زن گل بهاری است، نه پهلوانی سخت کوش.
مبادا در گرامی داشتن زن زیاده روی کنی که او را به طمع ورزی کشانده برای دیگران به ناروا شفاعت کند.
بپرهیز از غیرت نشان دادن بیجا که درستکار را به بیمار دلی، و پاکدامن را به بدگمانی رساند کار هر کدام از خدمتکارانت را معیّن کن که او را در برابر آن کار مسئول بدانی، که تقسیم درست کار سبب می شود کارها را به یکدیگر وا نگذارند، و در خدمت سستی نکنند.
خویشاوندانت را گرامی دار، زیرا آنها پر و بال تو می باشند، که با آن پرواز می کنی، و ریشه تو هستند که به آنها باز می گردی، و دست نیرومند تو می باشند که با آن حمله می کنی.
چون برادرت از تو جدا گردد، تو پیوند دوستی را بر قرار کن، اگر روی برگرداند تو مهربانی کن، و چون بخل ورزد تو بخشنده باش، هنگامی که دوری می گزیند تو نزدیک شو، و چون سخت می گیرد تو آسان گیر، و به هنگام گناهش عذر او بپذیر، چنان که گویا بنده او می باشی، و او صاحب نعمت تو می باشد.
مبادا دستورات یاد شده را با غیر دوستانت انجام دهی، یا با انسان هایی که سزاوار آن نیستند بجا آوری، دشمن دوست خود را دوست مگیر تا با دوست دشمنی نکنی.
در پند دادن دوست بکوش، خوب باشد یا بد.
دیدگاهتان را بنویسید