راهبرد کنترل ذهن افراد و مردم، توسط رسانه ها و حاکمان.
نوام چامسکی منتقد و زبان شناس مشهو، که در ده هه ی گذشته به یکی از برجسته ترین صاحب نظرات مقاومت ذهنی تبدیل شده است ، فهرستی از ده راهبر رایج و موفق کنترل ذهن که توسط دولت ها برای دستکاری عمومی یا افراد به کار میرود را ذکر کرده است و این ده راهبرد رایج و بسیار موفق در ذیل امده است، اگر شما راهبرد خاصی را میشناسید لطفا در قسمت نظرات ان روش و راهبرد را با خوانندگان در میان بگذارید.
- راهبرد حواس پرتی: یکی از بهترین و موفق ترین رویش برای دست کاری و کنترل ذهن میباشد که توسط کنترلگر به کار میرود، و این راهبر باعث میشود که حواس قربانی از موضوع اصلی پرت شود و به موضوعات حاشیه ی جلب گردد، که از این راهبرد دزدان و کلاه بردران نیز به وفور استفاده میکند، با پرت کردن حواس قربان به سادگی چیب انها و یا وسایل گران قیمت انهارا می دزدند، حتی دیده شده است که بعضا، در بعضی از دکان ها و مغازه ها که صاحبان انها انسان های شیاد هستند از این روش برای فروش اجناس تقلبی و بی کیفیت استفاده میکند، طوریکه ظاهر فریبنده اجناس مد نظر را بسیار مورد توجه قرار داده تا با این ترفند مشتری متوجه تقلبی یا بی کیفیت بودن آن وسیله یا جسن در حال فروش نشود.
-
راهبرد تدریجی: این راهبرد هر موضوع نا معقول و مد نظر حاکمان را به شکل تدریجی به ذهن مردم فرو میکند و انها در پذیرش ان موضوع به شکل نا محسوس اعلام امادگی و پذیرش میکند زیرا موضوع مد نظر کنترلگر به تدریج وارد اذهان گردیده و آن قباحت اولین را از دست میدهد. مثلا کاهش تدیریجی حقوق یا دستمزد کارگران، یا مثلا کاهش تدریجی منع کردن یک مراسم خاصی مذهبی. این رویش تدریجی بنام قانون قرباغه آب پز نیز مشهور است.طوریکه قرباغه ی را دردیگ پر از اب میگذارند و ان دیگ را به تدریج داغ تر و داغ تر میکند و از این جهت که قرباغه متوجه داغ شدن آب به شکل محسوس نمیشود، در نهایت قرباغه آب پز می گردد. قانون قرباغه اب پز در سال ۱۸۸۲ در دانشگاه جان هاپکینز طی تحقیقاتی به ثبت رسیده است. قانون راهبرد تدریجی انقدر قدرتمند است که هر روز در زندگی هریک مان اتفاق می افتد بدون اینکه ما ها متوجه این راهبر خطرناک بشویم. که روانشناس این راهبر را به راهبرد عادت کردن به شرایط نیز توصف کرده است.
- راهبرد ایجاد مشکلات و ارایه راه حل: این روش یعنی مشکل – واکنش و راحل نیز می گویند طوریکه در یک جامعه یکی مشکلی ساخته را بوجود می آورند تا مردم نسبت به ان واکنش نشان دهند و بعد دولت دست به کار میشود و راه حل برای مشکل بوجود آمده پیشنهاد می دهند تا به این شکل بقا خودش را تثبت و یا مستحکم کند. مثلا تظاهرات ساختگی برای مشارکت کمتر زنان در جامعه، پس دولت میخواهد که مشارکت زنان در جامعه کمتر صورت بگیرد و برای همین منظور تظاهرات و خشونت شهری ساختگی ایجاد میکند و بعد از اینکه مردم نسبت به واقعه واکنش نشان داد، دولت وارد عمل شده و راه حل پیشنهاد میکند در حقیقت با وضعیت حاکمان به هدف اصلی خودشان که مشارکت کمتر زنان یا یک قشر خاصی از جامعه در نظام حاکم میباشد رسیده است. امروز اطراف مان پر از این نوع مثال ها میباشد.
- راهبرد تسلیم: یک روش قدرتمند برای کنترل ذهن میباشد که یک امر و یا کار خاصی را نا خوشایند ولی ضرور میداند و به این شکل جامعه و قربانی را ترغیب میکند که به تدریج به وضعیت عادت کند و در نهایت تسلیم شود.
- راهبرد کودکانه رفتار کردن با عموم: هدف از استفاده این روش غلبه بر مقاومت عام و مردم است که تلاش میکند با این راهبر حس انتقادی مردم را از بین ببرد، و با مردم عموم طوری رفتار میشود که گویا انها یعنی مردم بچه یا کودک هستند. با این وضع مردم دیگه حس انتقادی خویش را از دست میدهد.
- راهبرد سوء استفاده از جنبه های عاطفی: در این روش کنترلگر تلاش میکند که از جنبه عاطفی مردم را تحریک و انها را کنترل کند، که میتواند به شیوه چون انتقال حس ترس، انتقال حس اندوه، انتقال حس قهرمانی، انتقال حس برتر بودن، انتقال حس زبان و سمت و نژاد که اگر به اطراف تان نگاه کنید به وفور این نوع کنترل را از سوی حاکمان میبنید. مثلا انتقال حس برتری به ملت آلمان توسط هتلر، یا مثلا انتقال حس زبان و فرهنگ مشترک در بین اعراب، یا مثلا انتقال حس مذهب مشترک و برتری طلبی اقوام خاصی در افغانستان. اینها مثال های است که حاکمان فقط برای پیشبرد اهداف خود، که در حقیقت ابقا و تحکم خودش میباشد به مردم به گونه زرگانه و از نظر عاطفی تحمیل می شود.
- راهبرد نا آگاه نگهداشتن مردم: در کتب تاریخی امده است که هرچقدر مردم نا آگاه تر باشد حکومت کردن به آنها اسان تر و بی درد سر تر میباشد. پس در این روش تنها حاکم به فکر منافع خودش بوده و تلاش میکند عموم مردم را قربانی منافع شخصی خویش کند. اینکه مردم از این ناآگاهی چی ضرری متحمل میشود به پشم حاکم بر نخواهد خورد، از این نوع حکومت ها این اواخیردر اطراف شما نیز دیده میشود. و جالب است که بدانید حاکمان مستبد و کنترلگر در این رویش تلاش میکند که ناآگاهی مردم را مقدس جلوه بدهد و دانستن آنها را معادل با کفر یا هرزگی نشان بدهد. و این گونه از راهبر عاطفی و راهبر رفتار کودکانه نیز در این روش استفاده و ترکیب می کند. تا نا آگاهی مردم را نه تنها بد بلکه یک امر پسندیده و دقیق با حکم شرع آن مردم جلوه بدهد. راه حل و مبارزه با این روش بسیار ساده است، و انها نیز خود انتقادی و آموزش در مسله مد نظر میباشد. البته راه حل بستگی به ترکیب روش های کنترلگر نیز دارد، زیرا اگر کنترلگر از روش انتقال حس گناه برای امر آموختن استفاده کرده باشد، انوقت راه حل کمی سخت و متفاوت خواهد بود. هرجا دیدید که مردم در حال نگهداشتن نا آگاهی است بدانید که حاکمان آن سرزمین از شیادان روزگار و شیاطین جهنم است زیرا با نگهداشتن مردم در تاریکی میخواهد خودشان به حکومت و شیطینت خود برسد ولو به قیمت از بین رفتن تمام مرم یک جامعه، پس چنین شیادانی میتواند استاد شیاطین روزگار باشد.
- راهبرد راضی کردن عموم مردم: در این روش کنترلگر تلاش میکند که عموم را به شکلی واشکالی مشغول نگهدارد و این دل مشغول انها در یک امر ملی یا قومی مردم را آن ملت و یا قوم را دل خوش و راضی خواهد کرد و این طور حاکم به اهداف خویش میرسد، مثلا شما از صحبت من که من مطابق اسلام و پیامبر صحبت میکند پیروی کنید و در نتیجه همه ما بهشت میرویم، پس به مردم وعده بهشت داده شده است به قیمت پیروی کردن از حرف و سخن من، در نتیجه مردم که در اکثر کشورهای اسلامی تلاش میکند مسلمان تر یا در ظاهر می کوشد که خوب باشد، پیروی از سخن و حکم حاکم را در الولیت خویش قرار خواهد داد و این چین دل مشغولی حاکم را مستبد تر و جامعه را به جهنم تبدیل خواهد کرد.
- راهبرد سرزنش خویشتن: در این رویش تلای میشود که به مردم و یا قربانی به قبولانند که به دلیل پیروی نکردن از منی حاکم یا کنترلگر بد بختی و بالای که سرت آمده است حق توست و تو باید خودت را سرزنش و محاکمه کنی، که تقریبا اکثر دولت ها و حاکمین به شکل و اشکالی کم و بیش از این روش استفاده میکند، بخصوص مخالفین یک حکومت قانونی. انها تلاش میکند که به مردم یان حس را انتقال بدهد که بخاطر عدم حضور ما در این حکومت یا جامعه، چینن بلایی سر شما امده است و این حق شما ست و بای خود تان را سرزنش کنید، و برای اینکه بتواند جبران این خطا را بکنید باید با ماه همراه شده و به آنچه ما میکنیم و می گوییم پیروی کنید. یا در کسب و کار و تجارت نیز این روش به وفو استفاده میشود، مثلا فروشنده شیادی جسن بی کیفیتی را به مشتری نا آگاه فروخته است، مشتری بعد از دو روز متوجه این مسله میشود که ان جسن که خریده است اصلا با انچه که نیازش بوده و فروشنده توضیح داده هم معیار نبوده، و این جنس را مجدد به درب این مغازه شیاد میاورند، حالا اقای شیاد کاری که میکند دقیقا انتقال حس سرزنش به فرد قربانی است، و این نوع کلمات و جملات استفاده میکند، چرا موقع خرید خوب چک نکردی؟ چرا همان روز پسش نیاوردی؟ چرا دیر آوردی؟ چرا و چرا و چرا؟ طوریکه قربانی بد بخت مجاب میشود که هرچی بوده همین است و بس و خودش مقصر است، اگر در چنین موقعیت گرفتار شدید، شک نکنید که طرف مقابل شما یک شیاد کنترلگر است و شما نیز قربانی شدید، راه حل برای چین موضوع این است که شما نیز از روش مشابه استفاده کنید، تمام مغازه دار های این محل را جمع کنید و قضیه را به تفصیل توضیح بدید، اگر شیاد هنوز به شیطنیت خود ادامه میدهد قطعا به پلیس زنگ بزنید، کاری کنید که شیاد در ان محل دیگر نتواند دوام بیاورد. البته این کار نیز هزینه های برای شما نیز دارد.
- راهبرد بهتر شناختن مردم از خودشان: در این روش کنترلگر تلاش میکند که مردم را به شکل بسیار عالی تر از خودشان که خودشان را میشناسد بشناسند.و با شناخت اذهان عموم آنها را به کار که خودشان بیشتر می پسندد اغوا کند و از این طریق کنترلکر به اهداف کنترلگیری خویش می رسد. که معمولا این روش در کشورهای جهان اول به وفور دیده می شود وحاکمان ازانها به خوبی استفاده میکند و مردم نیز متوجه این مسله نیست و نخواهد شد. این روش بیشتر برای کشورهای پیشرفته و جوامع غربی حقیقت دارد والبته سایر دولت ها نیز از این روش به حد توان استفاده میبرند، ولی چون کمی تخصصی است شاید استفاده انها به حد حاکم غربی نباشد.
امیدوارم هستم که این مقاله به درد شما بخورد و شما را تا حد از بند کنترلگران روزگار نجات بدهد، و البته باید ذکر کرد که گاهی خود ما نیز جزء از این کنترلگران میباشیم، چه برای خودمان و چه برای اطرافیان مان.تمام انسانها تا حدی تلاش میکند که خود و اطرافیانش را کنترل کند، ولو اینکه متوجه این مسله نباشد.
sDFd