خود فریبی مالی تا نابودی خویشتن.
دنیا امروز با تمام زرق و برقی که دارد، تعداد عظیمی از جمعیت دنیا قریبا به ۹۶ درصد (برطبق آمار اکسفام به گزارش یورو نیوز هشتاد و دو صد ثروت دنیا فقط در دست یک درصد از مردم جهان قرار دارند) این به این معنی است که از جمعیت هشت و میلیارد و صد و هشت میلیونی دنیا فقط ۸۱ مییلیون نفر بر هشتاد و دودرصد منابع دنیا حکومت میکند یعنی فقط ۱۸ درصد منابع باقی مانده بین حدود یک میلیارد و بیست هفت و میلیون نفر تقسیم شده است.
لطفا آمار فوق را یکبار دیگر دقیقا تر بخوانید، شاید این آمار شمارا از خواب بیدار کند یا حداقل باعث کم خوابی چشم نازنین تان بشود
اما برگردیم که چرا این چنین است و این یک درصد چه کرده است که ما نکردیم(منظور از ما یعنی جمعیت هشت و میلیارد و بیست هفت و میلیونی).
خوب اولین مسله آموزش در امور مالی است: جمعیت فوق هشتاد و یک میلیونی به شدت روی آموزش تمرکز دارد از هر فرصتی برای اموزش دادن خویش استفاده میکند، و اطلاعات قدیمی را یا از ذهن شان خارج میکند یا اینکه با دانش و اطلاعات جدید تلفیق میکند، که این باعث میشود هر روز فرصت بیشتر به سراغ شان بروند و انها چون آموزش لازم در زمینه مالی و مدیریت مالی یا بهتر است بگویم سواد مالی دیده اند بخوبی از فرصت های پیش امده استفاده میکند.
سرمایه گذار معروف امریکایی آقای وارن بافت قانون سرمایه گذاری و در آمد مستدام را این چنین بیان میکند: ثروتمند شدن سه قانون دارد، اول اینکه به هیچ وجه نباید پول را از دست بدهی، قانون دوم است که به هیچ وجه قانون اول را از یاد نبری، و قانون سوم این است که قانون اول و قانون دوم را همیشه بخاطر بسپاری.
در نقل قول بالا نقش آموزش به روشنی دیده میشود اینکه یاد گرفته اند پول از دست ندهند، در زیر آمار خدمت شما نقل خواهد کرد که شاید باعث از خواب پریدن خواب خرگوشی تان بشود.
طبق آماری موثق در آمریکا که بر روی وزرشکاران بسیار پر در امد انجام شده است نشان میدهد که ۱۶ درصد از بازیکنان لیک راگبی امریکا کمتر از ۱۲ سال پس از بازنشستگی اعلام ورشکستگی میکند طوریکه در آمد اینها طی دوران فعالیت شان به طور متوسط مبلغ ۲/۳ سه میلیون و دو صد هزار دلار(دالر) امریکایی بوده است، و ۷۸ درصد این بازیکنان زیر فشار مالی شدید قرار داشته است.
و ۶۰ درصد از بازیکنان لیگ بسکتبال آمریکا نیز پنج سال بعد از گنار گذاشتن ورزش حرفه ای، دچار مشکلات مالی شده اند، و دقیقا ۷۰ درصد از افراد که در بخت آزمایی ها میلیونر شده بودند، به فاصله حدود سه سال بعد از آن بخت آزمایی که در ان میلیونر شده بودند، ورشکست شده و از پا در آمده اند.
حالا سوال اینجاست که چرا؟؟؟ این افراد با در امد هنگفت بعد از مدتی بسیار گوتاه برگشتن به همان جای اول یا حتی خاکستر نشینی؟؟؟؟
خوب شاید جواب شما متفاوت از جواب من یا دانشمندان علم اقتصاد باشد! مهم نیست.
جواب اصلی اینست!
عدم آموزش افراد فوق در زمینه مالی و پول باعث این بد بختی برایشان شده است، چون انها آموزش ندیده بودند که با پول چه کار باید کرد؟ و چگون باید پول را مدیریت کرد؟ چگونه به پول نگاه کرد؟ چگونه دخل و خرج کرد؟
فقط آنها به احساسات و لذت های لحظه ی شان اهمیت دادن، و این احساسات و لذت های لحظه آنها را به خاکستر نشینی مواجه کرده است.
راه حل چیست؟؟
خوب اگر با دقت قسمت فوقانی این مقاله را خوانده باشید، حتما این سوال به ذهن شما خطور میکند که پس راه حل چیست؟؟ و چگونه میشود که ما نیز جز این هشتاد و یک میلیون نفر فوق باشیم؟ و یا حداقل کمی بهبود به زندگی شخصی و مالی خود بدهیم.
اگر بخواهیم به تفضیل جواب بدهم، شاید جواب این سوال بیش از یک کتاب ۸۰۰ صفحه ی بشود، ولی تلاش میکنم که در حد فهم خودم پاسخگو گوتاه بدهم.
اگر خیلی مختصر برویم سراغ جواب، خوب قاعدتا آموزش در زمینه امور مالی است، این جواب خیلی گنگ و نا پیداست، چون سوال های زیاد مطرح میشود، اینکه از کی باید به اموزش شروع کرد؟ از کی باید اموزش گرفت و امثال اینها…
شما در هر جایی از دنیا که باشید نیاز به اموزش و تخصص دارید تا در زمینه امور مالی تان بهتر از دیروز خود، تصمیم گیری نمایید چون اولین تعریف و قانون اقتصاد در مورد تصمیم گیری منابع کمیابی مالی هستند، پس بسیار مهم است که یاد بگیریم چطور و چگونه در تصمییم گیری های مان بهینه فکر و انتخاب کنیم تا هم رضایت از انتخاب و کسب ارزش از یک متعه و اجناس مدنظر را داشته باشیم و هم در اینده مالی ما مشکلی بابت این انتخاب بوجود نیایند.
مسله خیلی مهم تر از خود اموزش این است که از کی باید آموزش گرفت و به عنوان استاد قبولش کرد؟؟؟
همان طوریکه میدانید قریبا به اکثریت مردم دنیا به فرزندانش در امور مالی آموزش نمیدهد و یا اگر میدهند، همان باور های غلط که خودشان توسط پدر و مادر و جامعه و یا تجربه تلخ که دارند تحمیل به فرزندانش شان میکند، و البته اساسا در ۹۷ درصد مدارس دنیا آموزش در زمینه اقتصاد و امور مالی داده نمیشود، و اگر میشود اصلا کافی نیست تا افراد بتواند بعد از اخذ مدرک دیپلم تصمیم گیری ها درست مالی داشته باشد.
پس حتما لازم است که از متخصصین این حوزه به به شکل تخصصی کمک گرفته بشود، مثل اینکه برای سرما خوردگی پیش پزشک تشریف میبرید، باید یاد بگیرید که برای بهبود امور مالی تان نیز به متخصص ان مراجعه کنید تا مسایل مالی تان نسبت به قبلی بهبود یابد.
البته مسایل مالی مثل سرماخودگی قرض خاصی ندارد که در مدت دو سه شب بهبود پیدا کند و شما انتظار داشته باشید زندگی مالی تان فوری دچار تحول شود، بلکه یک کار مداوم و خستگی ناپذیر است تا بهبود این مسله را در زندگی شخصی و غیر شخصی یعنی تجارت و کسب و کار تان ببنید.
متخصص که قرار است به شما مشاور مالی بدهد حتما باید خودش جز از بهترین ها در این زمینه باشد، حتما باید بالا و پاین های مالی را تجربه کرده باشد، نه آن افراد که یک شبه به هر دلیلی رسیده به قله، اگر ازچنین افراد در امور مالی کمک بگیرید به احتمال زیاد راهی نادرست و یا میشود گفت شیادانه را به شما نشان خواهد داد. که نه تنها بهبود مسایل مالی تان را در پی ندارد بلکه در مدتی خیلی کم مسایل اجتماعی و آبروی تان را نیز به خطر خواهد انداخت.
پس به شکل خلاصه چنین باید گفت:
اول خویشتن را در امور مالی و تجاری بررسی کنید ببینید که در این امور چقدر مشکل دارد، یعنی بررسی صادقانه و واکاوی گذشته حال و اینده و اینکه قرار است در این زمینه در حال و اینده به چه جایگاهی برسید.
متعهد شدن و متعهد ماندن به یاد گیری مداوم در زمینه امور مالی و اقتصادی.
انتخاب یک مشاور ورزیده و با تجربه
و ادامه راه.
ن آرین
ادامه دارد.
دیدگاهتان را بنویسید